مرد سبکسار و بی ته و بی وقار و کم قیمت. سبکسر. (آنندراج) (برهان). جلف: پیری که بسالی سخن خام نگوید باشد بر او خام و سبک سنگ و سبک سار. فرخی. ، آنچه یا آنکه وزنش کم باشد. کم وزن. سبک وزن: چو یاقوت باید سخن بی زبان سبک سنگ لیکن بهایش گران. ابوشکور. لعل با تیغ تو خزف رنگی کوه با حلم تو سبک سنگی. نظامی (هفت پیکر ص 30)
مرد سبکسار و بی ته و بی وقار و کم قیمت. سبکسر. (آنندراج) (برهان). جلف: پیری که بسالی سخن خام نگوید باشد برِ او خام و سبک سنگ و سبک سار. فرخی. ، آنچه یا آنکه وزنش کم باشد. کم وزن. سبک وزن: چو یاقوت باید سخن بی زبان سبک سنگ لیکن بهایش گران. ابوشکور. لعل با تیغ تو خزف رنگی کوه با حلم تو سبک سنگی. نظامی (هفت پیکر ص 30)
مرادف سبک رکاب. (آنندراج). تندرو. تیزرو: ذروع، اسب و اشتر سبک سیر فراخ گام. (منتهی الارب). فرس ذریع، اسپی سبک سیر. (منتهی الارب) : کلک سبک سیراوست از پی اصلاح ملک از حبشه سوی روم تیزرونده نوند. سوزنی (دیوان، چ شاه حسینی ص 161). چو بر براق سبک سیر او بگاه نبرد عنان سبک شود اندر تک و رکاب گران. سوزنی. دو سنگ است بالا و زیر آسیا را گرانسیر زیر و سبک سیر بالا. خاقانی. چنین است گردیدن روزگار سبک سیر و بدعهد و ناپایدار. سعدی (گلستان). فیض دم خط چون دم صبح است سبک سیر از دست مده فصل بهاران لب جو را. صائب (از آنندراج)
مرادف سبک رکاب. (آنندراج). تندرو. تیزرو: ذروع، اسب و اشتر سبک سیر فراخ گام. (منتهی الارب). فرس ذریع، اسپی سبک سیر. (منتهی الارب) : کلک سبک سیراوست از پی اصلاح ملک از حبشه سوی روم تیزرونده نوند. سوزنی (دیوان، چ شاه حسینی ص 161). چو بر براق سبک سیر او بگاه نبرد عنان سبک شود اندر تک و رکاب گران. سوزنی. دو سنگ است بالا و زیر آسیا را گرانسیر زیر و سبک سیر بالا. خاقانی. چنین است گردیدن روزگار سبک سیر و بدعهد و ناپایدار. سعدی (گلستان). فیض دم خط چون دم صبح است سبک سیر از دست مده فصل بهاران لب جو را. صائب (از آنندراج)